Saturday, May 07, 2005

آیا وبلاگ نویسی یک پروژه اجتماعی است؟

من چون وقت ندارم خیلی خلاصه مجبورم بنویسم: من به عنوان یک وبلاگ خوان قدیمی و یک وبلاگ نویس صفر کیلومتر با یکی از حرفهای ا مید معماریان که در اولین جشنواره دانشجویان وبلاگ نویس مطرح کرده مشکل دارم:‌ بلاگرها، وبلاگ‌نويسي را به عنوان يك پروژه اجتماعي دنبال نمي‌كنند در حاليكه بايد سعي كنند ديدگاهي را دنبال نموده و دقت كنند نوشته‌هايشان به آن ايده آسيب وارد نكند...آیا وبلاگ نویسی چیزی مثل حرکتهای سیاسی یا اجتماعی است؟ ممکن است گروهی از وبلاگ نویسها به خاطر علاقه یا هدف مشترکی که دارند دیدگاه خاصی را دنبال کنند و یا مثل حرکت هماهنگی که در مورد خلیج فارس یا اکبرگنجی صورت گرفت در موارد خاص ایده خاصی را دنبال کنند،اما آیا لازم است نظرات شخصی یا روزنوشتهای افراد مختلف یک روند هدفمند داشته باشند؟ یا صرفا یک موضوع یا علاقه در وبلاگ دنبال شود؟مسلما وجود وبلاگهای تخصصی که به موضوعات ویژه می پردازند در پیشرفت آن موضوع خاص بسیار مؤثر خواهد بود اما اگر در نظر بگیریم که طیف وبلاگهای فارسی از روزنوشتهای مادری درباره کودکش تا وبلاگهای ادبی ،سیاسی، علمی تا وبلاگهای اصطلاحا غیر اخلاقی را در بر می گیرد،این پروژه اجتماعی تنها درصد بسیار کوچکی از وبلاگهای فارسی راشامل می شود. آیا هدف این است که وبلاگ نویسی وظیفه اجتماعی را که به عهده مطبوعات است به عهده بگیرد؟ شاید در جامعه مطبوعاتی بسته ای مثل ایران وبلاگ نویسی گریزگاهی برای بی اثر کردن محدودیتهای مطبوعاتی باشد، اما هنوز هم درصد بسیار کمی از وبلاگهای فارسی چنین نقشی را ایفا می کنند و از طرفی آیا این کار توجه به احیای حق قانونی مطبوعات را کمرنگ نمی کند؟
شاید لازم باشد به وبلاگ نویسی به عنوان پدیده ای اجتماعی و اثرات و کاربردهای آن نگاه کنیم ، اما خیلی موافق نیستم که لزوما باید دیدگاه خاصی را در وبلاگ نویسی دنبال کرد.