Saturday, May 14, 2005

..... فال می گیریم

چند وقت پیش برای یک دوستی که خارج از ایران درس می خونه همین طوری الکی دیوان شمس را باز کردم و این شعر آمد
بشنیده ام که عزم سفر می کنی ، مکن
ازش پرسیدم جایی می خوای بری؟ گفت آره، عید دارم می رم ایران، چه طور مگه؟ گفتم هیچی، اما مولوی همچین چیزی گفته! پرسید یعنی می گی نروم؟ من هم کلی براش رفتم بالای منبر که اینا همش خرافاته...فال کدومه؟ برو ایران حال کن...در نتیجه وقتی ایشون پایش تو خاک ایران به زمین رسید درست بعد از سال تحویل همان جا توی فرودگاه کلی تحویل گرفته شد و مورد پذیرایی قرار گرفت و برای اینکه میزبانها زیادی دوستش داشتند گذرنامه اش را هم ازش گرفتند، چون اصلا طاقت دوریش را نداشتند
از طرفی تازگیها یک استادی پیدا شده که افتاده رو دنده لج بازی و در تازه ترین اقدام ظالمانه اش کاری که قرار بود مال من باشه را واگذار کردند به یه کسی که تازه قراره چند ماه دیگه دانشجو بشه و نه سواد داره، نه تجربه و نه اصلا این کارو بلده و حتی دوستش هم نداره! اما چون بهش پول می دن قبول کرده. من هم شروع کردم یه خورده اقدامات براندازانه انجام بدم که اگر به نتیجه برسه صداش چند ماه دیگه در میاد. امروز بازم از سر شوخی رفتم سراغ مولو ی ببینم این اقدامات ما نتیجه اش چی می شه؟ این هم جواب
ای زاغ بیهوده سخن ، سه ماه دیگر صبر کن
یابسم الله! حتی نمی گه اندکی، لختی،... دقیقا سه ماه! حالا چند تا چشمه دیگه هم هست که بعدأ رو می کنم! خلاصه بنده تصمیم گرفتم که نجوم را ول کنم و بروم سراغ تنجیم و طالع بینی!! سفارش هم قبول می کنیم . اگر می خواهید کسی را سوسک کنید، اگر بختتون گره خورده، اگر کارتون گیر کرده...خلاصه آب حوض هم می کشیم
همچنین قابل توجه کاندیداهای محترم ریاست جمهوری! آقایون بیخود نه وقت خودتون را تلف کنید ، نه مردم را بگذارید سر کار، بیایید پیش خودم تا سرنوشتتون را بگذارم کف دستتون
آی‌ فال می گیریم.....