Friday, May 27, 2005

نه پوریا جان ما اشتباه نکردیم

من تازه امروز وبلاگ این دوست قدیمی و بسیار عزیز را کشف کردم. حرفهای پوریا به شدت من را به فکر فرو برد

نه پوریا جان ما اشتباه نکردیم. من وقتی یادم می آید که چه طور در بچگی برای یک خبر نجومی له له می زدم و چه طور تمام هفته به عشق برنامه گوناگون که گاهی اخبار نجوم هم تویش پیدا می شد منتظر جمعه شب می شدم و آن را با وضعیت الان مقایسه می کنم مطمئن می شم که اشتباه نکرده ام. وقتی برق چشمهای اولین شاگردانم در کتابخانه شماره ۱۵ کانون را به یاد می آورم و شادی چهره بچه های خاوران و سرزندگی و هیجان بچه های کانون اصلاح و تربیت و هزاران خاطره ریز و درشت دیگه از پرت ترین گوشه های ایران مصمم می شوم که راهم درست بوده. وقتی نامه دانش آموزی از قادر آباد فارس را به یاد می آورم که به خاطر عشق به نجوم چه سختیهایی را تحمل کرده بود و باز به ما دلگرمی می داد هنوز شرم می کنم.
یادمه آقای حیدر زاده از ما می خواست موقع نوشتن همیشه به فکر یک دانش آموز برازجانی باشیم و فراموش نکنیم که مخاطب ما اوست.

من همه تلاشم این بوده که فرصتهایی که در کودکی و نوجوانی آرزویش را داشتم ،برای بچه ها و نوجوانهای دیگرفراهم کنم و هنوز هم آرزویم همین است. اگر جامعه ما ظرفیت ندارد که بابک را مستقل از سفرهایش ، به عنوان یک منجم و روزنامه نگار علمی قدر بداند تقصیر از ما نیست. هنوز هم دوست داریم دکتر حسابی را به خاطر نظریه بی اساس و نامفهوم بی نهایت بودن ذرات بزرگ بداریم تا شاهکاری مثل تاسیس دانشگاه تهران.
نه پوریا جان! ما راه را درست رفتیم

اصلا چه اشکالی داره که یک عده تصمیم بگیرند که جهانگردی کنند و به دنبال کسوف بروند؟ حالا به هر دلیل. ما حتی جهانگرد و کسوف گرد هم نداریم! بعد از برادران امیدوار چه کسی راه آنها را ادامه داده؟ حتی اگر سفر به قطب جنوب باعث شده باشه که عده دیگری هم به این فکر بیفتند، حتی این هم یک گام به جلو است. اگر کسی می تواند هزینه چنین سفری را بپردازد چه بهتر که در راه علم باشد تا شرکت در کنسرت فلان خواننده در دبی

وقتی یک هنرپیشه ،ورزشکار یا خواننده الگو و بت جوانان می شه چه اشکالی داره که یک جوان اهل علم و سفر هم الگو بشه؟ دست مردم که به آقایان دکترهای دانشگاه نشین نمی رسه! اگر شما هم نباشید همه اون بچه هایی که ۱۰ سال پیش خود ما هستند دستشون به کجا بند میشه؟ و تازه خودت خیلی بهتر می دانی چیزی که شما با دیگران تقسیم می کنید در چنته هیچ کدام از آن آقایان دانشگاه نشین نیست و نباید هم باشه، نجوم حرفه ای و نجوم آماتوری هر کدام محدوده خودش را داره.

همیشه نوک پیکان بودن این سختیها را هم داره و ساختن فرهنگ هر چیزی یکی از سخت ترین هایش

در آتش بایدت بودن همه تن همچو خورشیدی
اگر خواهی که عالم را ضیا و نور افزایی
پوریای عزیز در راهی که در پیش داری پاینده باشی