Wednesday, June 15, 2005

نانوشته های همایش حامیان معین...

شعارهای شیرین و ته مزه های تلخ درگیری نیروی انتظامی با شرکت کنندگان همایش حامیان معین در دانشگاه تهران ,گزارش خبرنگار اختصاصی من از تهران

برنامه قرار بود ساعت ۵ شروع بشه، من پیاده و سواره ساعت ۶ خودم را رساندم به استادیوم تربیت بدنی دانشگاه تهران و دیدم هنوز برنامه شروع نشده! تقریبا همه ورزشگاه پر بود. همان اوایل برنامه متوجه شدم بغل دستیم داره با موبایل صحبت می کنه و می گه ۵۰۰۰ نفر بیار دم در اینا که رفتند بیرون بفهمند دنیا دست کیه! من به اون یکی بغل دستیم گفتم سرش را تکون داد و اون هم به بغل دستیش گفت... ۱۰ دقیقه بعد دیدم نمیشه، رفتم به یکی از بچه های ستاد نسیم که کاور پوشیده بودند گفتم، اون هم رفت که به یکی دیگه بگه...وقتی برگشتم سر جام بغل دستیم گفت آقا تو که رفتی گفتی این فهمید! این برادرها دو نفر بودند، من ترسیدم که نفله ام کنند، وسایلم را برداشتم که در برم. همین جوری دنبال یک جایی می گشتم که برم بیرون که دیدم درست کنار سن هستم!
درست سمت راستش! حقیقت جو داشت صحبت می کرد. گفتم بگذار بمونم.
برنامه که تمام شد من از اولین خروجی رفتم بیرون و همه سخنرانها هم کنار من از همان جا خارج شدند. امما انقدر جمعیت زیاد بود نمی تونستند برسند به ماشینهاشون. نسیمیها آمدند و یک تونل باز کردند. ملت هم همین طوی هی شعار می دادند:

سلام بر سه مرد ایران زمین، مصدق ، خاتمی، دکتر معین
زندانی سیاسی آراد باید گردد
سعید حجاریان، قربانی جانیان

از در استادیوم که آمدیم بیرون شعارها عوض شدو ملت قاط زدن یکهو:

عالیجناب ساطور، ما همه گنجی شدیم
علاجناب سرخ پوش ، بخور بخور تموم شد
آزادی اندیشه، با هاشمی نمی شه
نه سردار، نه شهردار، فقط معین بیدار
مرگ بر دیکتاتور

جمعیت با همین شعارها سرازیر شد به سمت پایین امیر آباد و این شعارها هم اضافه شد:

هاشمی پینوشه، ایران شیلی نمی شه
جنتی لعنتی، تو دشمن ملتی
اکبرشاه اکبرشاه، مرگ بر شاه

و از همه جالبتر ویرایش جدیدی از یار دبستانی:

دست من و تو باید این پرده ها رو پاره کنه
کی می تونه جز من و تو، هاشمی رو ضایع کنه
یار دبستانی من...

مردم کنار خیابون و تو ماشینها مرده بودند از خنده!از بالا تا پایین کارگر این شعارها را می دادیم و کلی هم عکس گرفتند و فیلم برداری کردند.و اما...

نرسیده به پارک لاله نیروی انتظامی خیابون را بسته بود و همه را راهنمایی می کرد توی یک کوچه. جلوییها همین طور با این شعارها رفتند توی کوچه... که یک دفعه یک نفر داد زد در برین، کوچه بن بسته!! سر کوچه را بستند و ریختند توی کوچه!
آی می زدند ها!! باتوم می زدند صدای سیگارت می داد.
کارشان را خوب بلد بودند. یک مرتبه هم ریختند و همه را جدا کردند ، ملت در رفتند و اونهایی که گیر افتادند پر کردند توی یک اتوبوس، البته تعدادشون زیاد نبود.
خدا کنه این صحنه ها را هم کسی ضبط کرده باشه ، حد اقل صدایش را.


عکس مربوط به تحصن جلوی اوین است

در راه به سمت انقلاب یک نفر بود که طرفدار قالیباف بود و می گفت من را مجاب کنید که به معین رأی بدهم. داشتین بحث می کردیم که ۵-۶ تا پلیس اومدن و گفتند آقا تجمع نکنید. مجبور شدم بیانیه ای که هنو ز کامل نخونده بودم را بهش بدم وتنهایی حرکت کنم. وقتی به میدان انقلاب رسیدم دور تا دور میدان پلیسهای ضد شورش ایستاده بودند. اما خوشبختانه یا متأسفانه جمعیت قبل از رسیدن به بلوار کشاورز متفرق شد وگرنه احتمالا خون راه می افتاد.
دیگه به سمت دانشگاه نرفتم و از همانجا سوار ماشین شدم و برگشتم . فردا حتما میروم ستاد معین