Thursday, September 01, 2005

حادثه دردناک کاظمین نه جنایت بود، نه دست دشمن در کاربود

حادثه دردناک کاظمین نه جنایت بود، نه دست دشمن در کاربود
این هم حادثه‌ای بود از سر حماقت، مثل ماجرای ورزشگاه آزادی و آتش‌سوزی مسجد ارگ. ترس از مرگ بدتر از خود مرگ است. اگر واقعاًبمبی منفجر شده بود چه بسا تلفات آن بارها کمتر می‌بود. این جماعت زائران برای نجات جان خود جان صدها نفر را گرفتند. نمی‌دانم اگر چنین شایعه‌ای در پرازدحام‌ترین ساعات متروی لندن مطرح می‌شد باز هم چنین فاجعه‌ای رخ می‌داد؟یا سیستم امنیتی چنان آرامش را حفظ می‌کرد که خون از دماغ کسی نریزد؟
جایی که جان آدم‌ها ارزشی ندارد، هیچ پیش بینی هم برای حفظ آن نمی‌شود. هلی‌کوپتر را جلوی در ورودی می‌گذارند و در مسجدی که هیچ پیش‌بینی برای آتش‌سوزی در آن نشده است در را به روی مردم بیچاره قفل می‌کنند تا زنده زنده کباب شوند. انگار حادثه همیشه مال دیگران است و هیچ وقت به سراغ ما نمی‌آید.
خبر جان باختن صدها نفر در اثر ازدحام و زیر دست و پا را هیچ وقت در یک کشور پیشرفته نمی‌شنویم. اصلاًمعنی ندارد!بچه‌ها از کودکی آموزش می بینند که چه‌طور با حادثه برخورد کنند و چه طور به حقوق دیگران احترام بگذارند و آنها را زیر دست و پای خود له نکنند! دستور اسلام هم همین است. اما چند نفر از این زائران مخلص که برای مراسم مذهبی می‌رفتند یادشان بود که حفظ جان انسانهای دیگر اولین اصل انسانیت است و مگر اسلام غیر از انسانیت است؟