Monday, October 03, 2005

کفر چو منی گزاف و آسان نبود؟؟

این نوشته‌ی حامد باعث شد که تشویق شوم و این حرف‌ها را که در نوشتنش دودل بودم بنویسم.

چند روز پیش با رئیس دانشکده که یک مسیحی اساسی است و در یکشنبه‌‌ها در کلیسا موعظه می‌خواند بحثی داشتیم درباره‌ی دین و به خصوص اسلام. و جالبه که بحث برعکس شده بود: ایشون معتقد بودند که قرآن کتابی است که مستقیماً کلام خداست و مثل تورات و انجیل توسط انسان‌ها گردآوری و بازنویسی نشده است، بنابراین هرچه در آن است مسلماً درست است. ما هم مخالفتی البته با این قسمت ماجرا نداشتیم. مسأله این‌جا بود که در مدت ۲۳ سال نزول قران گاهی آیه‌هایی نازل شده است که بسته به تغییر شرایط، حکمی را که قبلاً در قران بوده است منسوخ کرده یا تغییر داده است. پس چرا در این ۱۴۰۰ سال که شرایط این‌همه تغییر کرده است ما هم‌چنان باید بپذیریم که بر اساس حکم گذشته رفتار کنیم؟ (سنت که دیگر جای خود دارد!) منظورم اصلاً کنار گذاشتن قران یا تغییر آن نیست. اما خدا گفته است اگر از نعمت‌هایی که به شما داده شده است درست استفاده نکنید مرتکب کفر شده اید که از بزرگترین گناهان است و مهم‌ترین ودیعه‌ای که خداوند در نهاد آدمی نهاد همانا عقل است.
برای مسلمان شدن فقط کافی است که دو جمله را بر زبان آورید: اعتقاد به خدا و پیامبر. پس همه‌ی این‌ها که اگر یک قدم از آن پا پیش و پس بگذارید دیگر مسلمان نخواهید بود از کجا آمده است؟

اگر هنوز تردید در دینتان رسوخ نکرده است جسارت کنید و این مصاحبه با دکتر کدیور را هم درباره‌ی تناقض اسلام با حقوق بشر بخوانید