وقتی این نوشته الپر را خواندم کلی دلم برای خودمان، چه این طرفی و چه آن طرفی سوخت. خوشبختانه من هیچ وقت چنین تجربههایی نداشتهام . همیشه با آدمهای نازنینی سر و کار داشتهام که عقاید دیگران را محترم میدانستهاند. افطاریهای فرهنگنامه و شورای کتاب کودک در کنار خانم میرهادی و انصاری و بزرگان دیگر سعادتی بود که به سختی میتوانم جایگزینی برایش پیدا کنم.داشتم فکر میکردم که ما اینجا در مملکت کفر راحتتر میتوانیم مسلمانی کنیم تا در کشور عزیزمان که مملکت امام زمانش میخوانند. در طول هفته در دانشگاه بساط افطار پهن است. دانشگاه تورنتو هم که دیگه امسال گل کاشته و سحری هم میده دانشگاه خودمان زده روی دست دانشگاه تورنتو! این یکی سحری را واقعاً سحر میدهد، از پنج صبح
من در دانشگاه یک هم اتاقی کانادایی دارم به اسم خانوم لورا. خانوم لورا نه تنها اصلاً مذهبی نیست، بلکه ضد دین و مذهب هم هست و مثلاً به جای «بلس یو» از یک واژه معادل آلمانی استفاده میکنه که خدای نکرده کلمه مربوط به خدا از دهنش در نیامده باشد. چند روز پیش وقتی وارد اتاق شدم خانوم لورا که اصلاً مذهبی نیست و همیشه روی آن تأکید هم میکند در حال سیب گاز زدن بود. بلافاصله سیبش را نصفه گذاشت و کلی هم از من عذرخواهی کرد که جلوی منِ روزه سیب گاز زده است! هرچقدر هم که التماسش کردم که بابا «نو پرابلم» ، من که روزه نگرفتم که تو اذیت بشی به خرجش نرفت که نرفت و پاشد از اتاق رفت بیرون که بقیه سیبش را گاز بزنه. این در حالی است که دوستان ایرانی گاه و بیگاه به اتاق ما سر میزنند و ناخنکی هم به پستههای روی میز میزنند که البته نوش جانشان
خانوم لورا که اصلاً مذهبی نیست و حتماً در معرفی خودش روی این مسأله تأکید میکند، چند سال پیش از سر کنجکاوی تمام ماه رمضان را همراه با مسلمانها روزه گرفته است و این کار به نظرش بسیار جالب بوده است
باز چند روز پیشتر با بچهها و استادهای گروهمان نشسته بودیم و حرف از ساختارهای خاصی در بعضی کهکشانها بود که اسمش را گذاشتهاند «محور شیطان یا شرارت» و خانوم لورا که ضد آمریکایی بودن او بر عالم و آدم مشتبه است تا جایی که چند موقعیت کاری خوب در آمریکا را گذاشته و برای فوق دکترا به آلمان خواهد رفت به شوخی گفت که احتمالاً من باید این ساختارها را خوب بشناسم و دیگران هم بسی خندیدند. بعد از جلسه احتمالاً خانوم لورا به مدت بیست دقیقه توسط اساتید محترم که حداقل یکیشان با خارجیها خوب نیست و چشم دیدن من یکی را هم اصلاً ندارد تفهیم اتهام شد که چنین شوخیهایی در این مملکت مجاز نیست، و ایشون باید رسماً از بنده عذرخواهی کنند
البته برای اینکه فکر نکنید همه کاناداییها انقدر گل و بلبل هستندیک جای دیگر از مشکلات خارجی بودن و روسری به سر بودن مینویسم ، اینجا اگر بنویسم بحث دچار تناقض میشود
القصه، در این مملکت کفر هم به روزهدار بودنت احترام میگذارند، هم به روزهدار نبودنت. فکر میکنم اگر امام زمان تصمیم بگیرد که ظهور کند اینجا یکی از اولین انتخابهایش خواهد بود
<< Home