سفرنامه هاوایی۲
پنجشنبه صبح که به اینجا رسیدم همه جا تعطیل بود، به خاطر روز شکرگزاری.و البته به پا قدم من یک زلزله پنج ریشتری آمد که خسارتی نداشت و سونامی هم راه نینداخت. من هم که کار بهتری نداشتم یک ماشین کرایه کردم و رفتم پارک آتشفشان. در واقع وقتی زلزله آمد من در حال رانندگی بودم و اصلاً متوجه نشدم و چند دقیقه بعد خبرش را از رادیو شنیدم. دیدنیهای خیلی زیادی توی این منطقه هست. سعی میکنم آنها را با عکس نشان بدهم. جزیره بزرگ در منطقه هاوایی چندان عمری ندارد، فقط پانصد هزار سال. این جزیره هنوز در حال شکل گرفتن است. گدازههای اتشفشانی که به اقیانوس میریزند مساحت آن را بیشتر و بیشتر میکنند. از طرفی چون لایههای ماسهای زیرین خیلی سست و شکننده هستند، کل جزیره در حال فرو نشستن است و سالانه حدود سه میلیمتر در اقیانوس فرو میرود. به این ترتیب هرسال مناطق بیشتری زیر آب میروند و در مجموع مساحت جزیره در حال کاهش است. قله موناکی که میزبان بزرگترین تلسکوپهای دنیاست یک اتشفشان خاموش است و بلندترین قلهای است که به صورت یکپارچه از لبه اقیانوس تا قله امتداد دارد. درباره موناکی جداگانه خواهم نوشت. و اما عکسهایی از پارک آتشفشان
خیلی جاها گازهای گوگرد هنوز از زمین خارج میشوند
حفرهای در میان گدازهها
گدازههایی که به تازگی سرد شدهاند شکلهای عجیب و غریبی ساختهاند. وقتی روی این سنگهای سیاه، گرم، و شکننده راه میروی که قرچ قرچ زیر پایت صدا میکنند، احساس میکنی بدن یک غول سیاه خفته مثل افسانههای سندباد است و هر لحظه ممکن است این غول از خواب بیدار شود. وقتی تنهای تنها هستی و تا چشم کار می کند اطرافت را صخرههای عجیب و غریب سیاه رنگ گرفته احساس میکنی در سیاره دیگری هستی ، یک جورایی وحشت وجودت را میگیرد احساس عجیبی است، نمی توانم توصیفش کنم، باید تجربهاش کرد
جایی که گدازهها به اقیانوس میرسند. ستونهای بخار، آبهایی هستند که در اثر برخورد با گدازههای داغ بخار شدهاند. متأسفانه این گدازهها در زیر زمین جریان داشتند و از نزدیک قابل مشاهده نبودند. نمی توان پیشبینی کرد که کی به پارک آتشفشان بروید تا از نزدیک گدازه داغ تازه تنوزی ببینید
چند سال پیش اینجا جادهای بودهاست. البته جریان این گدازهها خیلی سریع نیست، چند سانتیمتر در روز. اما گاهی هم فورانهای
مرگبار حجم زیادی ماده مذاب را با بیرون سرازیر می کند
گاهی نیز گدازهها در زیر زمین جریان پیدا می کنند و از جایی به جای دیگر منتقل میشوند و حفرههایی اینچنینی پدید میاورند
تصاویری از اتشفشان در شب و بازتاب نور گدازهها از روی ابرها
حفرهای در میان گدازهها
گدازههایی که به تازگی سرد شدهاند شکلهای عجیب و غریبی ساختهاند. وقتی روی این سنگهای سیاه، گرم، و شکننده راه میروی که قرچ قرچ زیر پایت صدا میکنند، احساس میکنی بدن یک غول سیاه خفته مثل افسانههای سندباد است و هر لحظه ممکن است این غول از خواب بیدار شود. وقتی تنهای تنها هستی و تا چشم کار می کند اطرافت را صخرههای عجیب و غریب سیاه رنگ گرفته احساس میکنی در سیاره دیگری هستی ، یک جورایی وحشت وجودت را میگیرد احساس عجیبی است، نمی توانم توصیفش کنم، باید تجربهاش کرد
جایی که گدازهها به اقیانوس میرسند. ستونهای بخار، آبهایی هستند که در اثر برخورد با گدازههای داغ بخار شدهاند. متأسفانه این گدازهها در زیر زمین جریان داشتند و از نزدیک قابل مشاهده نبودند. نمی توان پیشبینی کرد که کی به پارک آتشفشان بروید تا از نزدیک گدازه داغ تازه تنوزی ببینید
چند سال پیش اینجا جادهای بودهاست. البته جریان این گدازهها خیلی سریع نیست، چند سانتیمتر در روز. اما گاهی هم فورانهای
مرگبار حجم زیادی ماده مذاب را با بیرون سرازیر می کند
گاهی نیز گدازهها در زیر زمین جریان پیدا می کنند و از جایی به جای دیگر منتقل میشوند و حفرههایی اینچنینی پدید میاورند
تصاویری از اتشفشان در شب و بازتاب نور گدازهها از روی ابرها
<< Home