Sunday, November 26, 2006

از کشتی ارتش آمریکا تا رصدخانه جیمز کلرک ماکسول


در این سه شبی که من رصد دارم «جف» اپراتور است. جف داستانی شنیدنی دارد. وقتی فهمید من ایرانی هستم بیشتر هیجان زده شد. او قبلاً در ایران بوده است. درست بعد از انقلاب و برای نجات گروگانهای امریکایی. در زمان حادثه طبس و پس از آن او در یک کشتی نظامی منتظر بازگرداندن گروگانها به ایران بوده است. یعد از آزادی گروگانها هم دیگر کاری نداشته‌اند و برمی‌گردند امریکا. هیچ وقت پا به خاک ایران نگداشته است، اما آرزو دارد که ایران را ببیند. تنها کوهها و سواحل ایران را از دور دیده است. او اجازه ندارد بیش از این در این باره صحبت کند. بعد از این عملیات او سالها مسؤولیت ردیابی ماهواره‌های نظامی امریکا را به عهده داشته است و در انجا سیستم اپتیک سازگار را گسترش داده‌اند. بیست و پنج سال پیش این روش یک روش محرمانه نظامی بوده است. در اپتیک سازگار یک گیرنده کو چک به سمت یک ستاره نقطه‌ای نشانه می‌رود و نوسانهای محل تصویر ستاره در اثر تلاطم جو را که ممکن است هزار بار در ثانیه باشد دنبال می‌کند و یک موتور بسیار دقیق تلسکوپ اصلی را با این نوسانها تکان می‌دهد تا تصویر جسم اصلی همیشه در یک نقطه ثابت بماند. به این ترتیب جف مهارت فوق‌‌العاده‌ای در رصد به دست می‌آورد و به عنوان اپراتور به رصدخانه جیمز کلرک ماکسول می‌اید و سالها اینجا کار می کند. سپس به رصدخانه جنوبی جمینی می‌رود و بعد هم بازنشسته می‌شود. اما هنوز هم هیج کس به خوبی او زبان این تلسکوپها را نمی‌فهمد. برای همین است که هر از چند گاهی دعوتش می‌کنند تا برای رصد یا برای نصب آشکارسازهای جدید به اینجا بیاید
جف در حال حاضر در کار خرید و فروش سنگهای قیمتی است و به زودی نمایشگاهی در آریزونا خواهد داشت