یوهو... این یکی طرح رصد هم پذیرفته شد و ما نسبت به همه گروههای کانادایی بیشترین وقت رصد را گرفتهایم! معنی و مفهوم آن این است که بنشینم و یک برنامه رصد دیگر درست کنم برای پنجاه ساعت رصد. این خیلی احساس خوبی است که خودت همه کارت را از اول تا آخر تولید میکنی. شاید این جوری منظورم را بهتر بتوانم بیان کنم: چند روز پیش بحث جایگزینی دوربینهای جدید تلسکوپ فضایی هابل بود و یکی از استادها داشت میپرسید که چه کسانی قصد دارند برای آن طرح رصد بدهند و بعد شروع کرد به توضیح طرح و برنامههای خودش. در ایران هروقت اسم هابل یا تلسکوپهای غولپیکر زمینی و فضایی میآید چنان از آنها نام برده میشود که انگار به اندازه خود کهکشانها و دیگر اجرام بسیار دوردست عالم که با این تلسکوپها رصد میشوند دست نیافتنی هستند. و اینجا انگار تلسکوپ هابل همینجا توی آزمایشگاه دانشگاه پشت در منتظر است. شاید فکر کنید که رصد با این تلسکوپها فقط مختص افراد خاص و کشورهایی خاص است. کشورهایی که در ساخت و نگهداری این تلسکوپها سهم دارند برای استفاده از انها هم سهم مخصوص دارند اما این اصلاً بدین معنا نیست که دیگران حق استفاده از آنها را ندارند. این ابزارها به نوعی میراث بشری محسوب میشوند و همه اخترشناسان از همه کشورهای جهان می توانند از آنها استفاده کنند. این تلسکوپها مال اخترشناسان ایرانی هم میتوانند باشد. کافی است پروژهای که برای رصد تعریف کردهاید و برای آن وقت رصد میخواهید به اندازه کافی عملی و ارزشمند باشد. مشکل همین جاست! در ایران کسی را نداریم که بتواند چنین پروژهای تعریف کند! این را به حساب ناکارآمدی اخترشناسان ایرانی نگذارید، علم موجودی یکپارچه است که نمیتوان در یک قسمتش خیلی پیشرفت کرد در حالی که بقیه بخشهای آن روی زمین مانده است. به قولی همیشه همه چیزمان به همه چیزمان میآید. ممکن است کمی افت و خیز داشته باشد، اما شما هیچگاه نمیتوانید بدون ساختن بدنه هرم به نوک آن برسید. هروقت با یک برف و باران زندگیمان فلج نشد،خودروهای وطنی آتش نگرفت، ساختمانهایمان با یک زلزله کوچک روی سرمان خراب نشد، نصف روزهای سال به دلایل بیمعنی تعطیل نشد و... آن وقت رصد با بزرگترین تلسکوپهای جهان هم برای اخترشناسانمان یک رؤیا نخواهد بود
<< Home