خاطرات رصدخانه
تقریباً یک سال هست که من مسؤول رصدخانه دانشگاه هستم. در این مدت ماجراها و خاطرات زیادی برایم پیش آمده است. امروز یک آقایی از گراند مگزین که یک مجله خانوادگی است آمده بود تا گزارشی از تورهای عمومی ماهانه ما تهیه کند. او هم از خاطرات و ماجراهای جالب رصدخانه پرسید، دیدم بعضیهایش ممکن است برای شما هم جالب باشه:
۱-چند روز پیش یک خانمی تلفن کرده بود و پیغام گذاشته بود که شما برای ستارهها هم اسم می گذارید؟ راستش درست نفهمیدم منظورش چیه، اما وقتی بهش زنگ زدم فهمیدم منظورش دقیقاً همین بوده است: میخواست بدونه آیا میتونه ستارهای به اسم دلخواهش داشته باشه؟
۲- یک خانومی ای-میل زده و تصمیم داره که به عنوان هدیه ولنتاین شوهرش را که خیلی به نجوم علاقه دارد برای بازدید از رصدخانه بیاورد. چند وقت پیش هم یک گروهی می خواستند برای یک مناسبت خاص (شاید یک سالگرد ازدواج یا تولد؟) بازدید از رصدخانه را به دوستشان هدیه بدهند.
۳- یک آقا و خانم جوان علاقهمند هستند که به رصدخانه بیایند و ستارهای از قدر دوازده را ببینند. «قدر» واحدی برای سنجش درخشندگی ستارههاست. با یک چشم خیلی تیز در شرایط رصد خوب و آسمان تاریک می توانید ستارهای از قدر شش را ببینید. ستارهای از قدر دوا زده تقریباً ۲۴۰۰ بار کم نورتر است. نمیدانم ، شاید کسی این ستاره را به آنها هدیه داده است! میدانید، در امریکا شرکتهایی هستند که به شما ستاره میفروشند و قیمتش هم بستگی به درخشندگی ستاره دارد! حتی میتوانید به این شرکتها پول بدهید تا قسمتی از خاک ماه یا مریخ یا ستارهای دیگر را به نام شما کنند. البته شما هیچگونه حق مالکیت واقعی بر آن ندارید، اما آدمهای احمق کم نیستند که برای چنین چیزهایی پولهای هنگفت خرج میکنند. شما هم میخواهید یک سر بزنید + + + +
۴- یک شب که هوا ابری بود مردم برای رصد آمده بودند. من بهشان گفتم که متأسفانه هوا ابری است و نمیتوانید چیزی ببینید. یکی از آنها اعتراض کرد که پس این تلسکوپ شما به چه دردی می خورد اگر حتی پشت ابرها را هم نمیشود با آن دید!
۵-اولین بار که همین آقای خبرنگار بچههایش را آورده بود رصدخانه بعد از اینکه من درباره منظومه شمسی برایشان حرف زدم و مطمئن نبودم که همه حرفهای من را میفهمندپسر شش هفت ساله این آقا پرسید ببخشید کرمچالهها چی هستند؟!امروز این آقا اعتراف کرد که خودش هم جا خورده بود از اینکه اطلاعات بچههایش در مورد نجوم انقدر زیاد است و خودش خبر نداشته است!
۱-چند روز پیش یک خانمی تلفن کرده بود و پیغام گذاشته بود که شما برای ستارهها هم اسم می گذارید؟ راستش درست نفهمیدم منظورش چیه، اما وقتی بهش زنگ زدم فهمیدم منظورش دقیقاً همین بوده است: میخواست بدونه آیا میتونه ستارهای به اسم دلخواهش داشته باشه؟
۲- یک خانومی ای-میل زده و تصمیم داره که به عنوان هدیه ولنتاین شوهرش را که خیلی به نجوم علاقه دارد برای بازدید از رصدخانه بیاورد. چند وقت پیش هم یک گروهی می خواستند برای یک مناسبت خاص (شاید یک سالگرد ازدواج یا تولد؟) بازدید از رصدخانه را به دوستشان هدیه بدهند.
۳- یک آقا و خانم جوان علاقهمند هستند که به رصدخانه بیایند و ستارهای از قدر دوازده را ببینند. «قدر» واحدی برای سنجش درخشندگی ستارههاست. با یک چشم خیلی تیز در شرایط رصد خوب و آسمان تاریک می توانید ستارهای از قدر شش را ببینید. ستارهای از قدر دوا زده تقریباً ۲۴۰۰ بار کم نورتر است. نمیدانم ، شاید کسی این ستاره را به آنها هدیه داده است! میدانید، در امریکا شرکتهایی هستند که به شما ستاره میفروشند و قیمتش هم بستگی به درخشندگی ستاره دارد! حتی میتوانید به این شرکتها پول بدهید تا قسمتی از خاک ماه یا مریخ یا ستارهای دیگر را به نام شما کنند. البته شما هیچگونه حق مالکیت واقعی بر آن ندارید، اما آدمهای احمق کم نیستند که برای چنین چیزهایی پولهای هنگفت خرج میکنند. شما هم میخواهید یک سر بزنید + + + +
۴- یک شب که هوا ابری بود مردم برای رصد آمده بودند. من بهشان گفتم که متأسفانه هوا ابری است و نمیتوانید چیزی ببینید. یکی از آنها اعتراض کرد که پس این تلسکوپ شما به چه دردی می خورد اگر حتی پشت ابرها را هم نمیشود با آن دید!
۵-اولین بار که همین آقای خبرنگار بچههایش را آورده بود رصدخانه بعد از اینکه من درباره منظومه شمسی برایشان حرف زدم و مطمئن نبودم که همه حرفهای من را میفهمندپسر شش هفت ساله این آقا پرسید ببخشید کرمچالهها چی هستند؟!امروز این آقا اعتراف کرد که خودش هم جا خورده بود از اینکه اطلاعات بچههایش در مورد نجوم انقدر زیاد است و خودش خبر نداشته است!
<< Home