غوغای ستارگان
امشب در سر شوری دارم...
Wednesday, January 31, 2007
یوهو... این یکی طرح رصد هم پذیرفته شد و ما نسبت به همه گروههای کانادایی بیشترین وقت رصد را گرفتهایم! معنی و مفهوم آن این است که بنشینم و یک برنامه رصد دیگر درست کنم برای پنجاه ساعت رصد. این خیلی احساس خوبی است که خودت همه کارت را از اول تا آخر تولید میکنی. شاید این جوری منظورم را بهتر بتوانم بیان کنم: چند روز پیش بحث جایگزینی دوربینهای جدید تلسکوپ فضایی هابل بود و یکی از استادها داشت میپرسید که چه کسانی قصد دارند برای آن طرح رصد بدهند و بعد شروع کرد به توضیح طرح و برنامههای خودش. در ایران هروقت اسم هابل یا تلسکوپهای غولپیکر زمینی و فضایی میآید چنان از آنها نام برده میشود که انگار به اندازه خود کهکشانها و دیگر اجرام بسیار دوردست عالم که با این تلسکوپها رصد میشوند دست نیافتنی هستند. و اینجا انگار تلسکوپ هابل همینجا توی آزمایشگاه دانشگاه پشت در منتظر است. شاید فکر کنید که رصد با این تلسکوپها فقط مختص افراد خاص و کشورهایی خاص است. کشورهایی که در ساخت و نگهداری این تلسکوپها سهم دارند برای استفاده از انها هم سهم مخصوص دارند اما این اصلاً بدین معنا نیست که دیگران حق استفاده از آنها را ندارند. این ابزارها به نوعی میراث بشری محسوب میشوند و همه اخترشناسان از همه کشورهای جهان می توانند از آنها استفاده کنند. این تلسکوپها مال اخترشناسان ایرانی هم میتوانند باشد. کافی است پروژهای که برای رصد تعریف کردهاید و برای آن وقت رصد میخواهید به اندازه کافی عملی و ارزشمند باشد. مشکل همین جاست! در ایران کسی را نداریم که بتواند چنین پروژهای تعریف کند! این را به حساب ناکارآمدی اخترشناسان ایرانی نگذارید، علم موجودی یکپارچه است که نمیتوان در یک قسمتش خیلی پیشرفت کرد در حالی که بقیه بخشهای آن روی زمین مانده است. به قولی همیشه همه چیزمان به همه چیزمان میآید. ممکن است کمی افت و خیز داشته باشد، اما شما هیچگاه نمیتوانید بدون ساختن بدنه هرم به نوک آن برسید. هروقت با یک برف و باران زندگیمان فلج نشد،خودروهای وطنی آتش نگرفت، ساختمانهایمان با یک زلزله کوچک روی سرمان خراب نشد، نصف روزهای سال به دلایل بیمعنی تعطیل نشد و... آن وقت رصد با بزرگترین تلسکوپهای جهان هم برای اخترشناسانمان یک رؤیا نخواهد بود
Saturday, January 27, 2007
ایمپرینت نشریه داخلی دانشجویان دانشگاه واترلو است. در شماره قبلی این هفته نامه خبری آمده بود که وقت ندارم منابع اصلیش را پیدا کنم، اما چکیدهاش این است که دولت کانادا قانون جدیدی وضع کرده است که طبق ان تمام شهروندان کانادایی زیر بیست و هشت سال که متولد کانادا نیستند و والدین انها هم متولد کانادا نبودهاند و به واسطه شهروند شدن والدینش کانادایی محسوب میشوند باید تا سن بیست و هشت سالگی شخصاً برای گرفتن شهروندی کانادا مجدداً اقدام کنند، وگرنه شهروندی انها باطل میشود. ظاهراً این قانون بعد از ماجرای جنگ لبنان مطرح شده است. در آن زمان تعداد زیادی لبنانیالاصل که بعد از گرفتن گذرنامه کانادایی به لبنان برگشتهاند وقتی دولت کانادا تصمیم گرفت که اتباع خود را از لبنان خارج کند برای خروج از لبنان صف کشیدند. دولت هم که انتظار چنین خیل عظیمی را نداشت با مشکل روبرو شد و کلی بد و بیراه هم نصیبش شد. بعد از آن تصمیم گرفت برای تعریف شهروندی کانادا ضابطههای جدیدی تعریف کند تا دوباره با چنین مشکلاتی روبرو نشود. از نظر بعضی کاناداییها این درست نیست که آنها در این کشور مالیات بدهند و کسانی که در کانادا زندگی نمی کنند و تنها در چنین مواقعی یادشان می افتد کانادایی هستند از مزایای ان سود ببرند. عدهای هم معتقدند که این کار تبعیض نژادی است و هیچ فرقی بین شهروند متولد کانادا و مهاجر وجود ندارد و دولت در قبال همه به یک اندازه مسؤول است و اجازه ندارد شهروندی مهاجرین را به هیچ وجه باطل کند.
نظر شما چیست؟
ماجرای ماهر عرار هم بیشتر به این مسآله دامن زده است، البته در این مورد دولت کانادا نشان داد که هوای شهروندانش را حتی اگر مهاجر باشند دارد و به خاطرشان رييس پلیسی را هم که اشتباه کرده است برکنار میکند و نخست وزیر هم شخصاً از کسی که حقوق شهروندیاش پایمال شده است عذرخواهی میکند
نظر شما چیست؟
ماجرای ماهر عرار هم بیشتر به این مسآله دامن زده است، البته در این مورد دولت کانادا نشان داد که هوای شهروندانش را حتی اگر مهاجر باشند دارد و به خاطرشان رييس پلیسی را هم که اشتباه کرده است برکنار میکند و نخست وزیر هم شخصاً از کسی که حقوق شهروندیاش پایمال شده است عذرخواهی میکند
Friday, January 26, 2007
امتحان جامع دکتری
خدا پدر این استاد عزیز ما را بیامرزد که بالاخره یک راهی پیدا کرد که ما سواددار بشیم. بعد از یک ترم غر زدن به جانش که بابا من امتحان جامع باید بدهم، دیر شد، حالا قرار شده است که اخر این ترم امتحان بدهم. برای تمرین هم هر هفته استاد محترم یک موضوع میدهد که من بروم و بخوانم و یاد بگیرم و برای جوجه دانشجوهایی که تازه گرفته است توضیح بدهم. خودش هم البته هست و مثل ممتحن به من نمره میدهد و ایرادهای کارم را میگیرد. امتحان جامع راستکی این شکلی است که هشت تا سؤال بهت میدهند و یک ساعت وقت. بعد از یک ساعت باید یکی یکی سؤالها را پای تخته حل کنی و جماعتی از استادها هم نمره میدهند. خداوند این ترم ما را به خیر کناد
Friday, January 19, 2007
اخبار نجومی
دنبالهدار مکنات که الان به نیمکره جنوبی رسیده است با دم رشته رشتهاش همچنان غوغا میکند. عکسهای روز به روز این دنبالهدار هیجانانگیز را از دست ندهید. میگویند دنباله دراز آن در نیمکره شمالی هم دیده میشود، البته در آسمانی بسیار تاریک
فرداشب (شنبه) هلال ماه محرم بعد از غروب خورشید کنار سیاره زهره خواهد بود و این دو جسم پرنور آسمانی منظره زیبایی را در کنار هم پدید میآورند. دوربینهایتان را آماده کنید و منتظر باشید. خداوند آسمانی صاف نصیبتان کند
Wednesday, January 10, 2007
عکسهای داغ تنوری از دنبالهدار مکنات که همین امشب در دانشگاه گرفته شده است. عکسهای بیشتر و بهتر از این دنباله دار را در اینجا ببینید
Monday, January 08, 2007
گاهی منظرهای چنان میخکوبتان میکند که قسمتی از روحتان را در آن جا میگذارید. تصاویری میبینید که احساس می کنید به همه زندگی میارزد. زیبایی و معصومیت این تصویر وصف ناشدنی چند روزی است که آرام و قرار از من گرفته است. شاید کودک درونم است که گمش کرده بودم. شما عکاسش را میشناسید؟ می دانید این عکس کجا
گرفته شده؟ آن را اینجا پیدا کردم
گرفته شده؟ آن را اینجا پیدا کردم
Tuesday, January 02, 2007
از قدیم گفتهاند حق گرفتنی است، اما به این آسانیها هم نیست. از این بلاها هم ممکن است سرتان بیاید
تجربه های کابوسوار / وبلاگ تجربه های زنانه
تجربه های کابوسوار / وبلاگ تجربه های زنانه