Monday, March 27, 2006

باز هم خورشید گرفتگی

ملت شریف ایران در اقصی نقاط جهان

روز چهارشنبه خورشید باز هم می‌گیرد. این خورشیدگرفتگی از نواحی شرقی روسیه آغاز می‌شود و از افریقا می‌گذرد و به آمریکای جنوبی می‌رسد. مسیر گرفت کلی را می‌توانید در تصویر بالا ببینید. مناطقی هم که با خطوط سفید مشخص شده‌اند هریک تا حدودی می‌توانند شاهد گرفت جزیی باشند. در ایران و قسمتهای زیادی از اروپا هم می‌توان گرفت جزیی را مشاهده کرد، اما هیچ نقطه‌ای در امریکای شمالی و مرکزی و کانادا شانسی برای دیدن این گرفت ندارند. از روی نقشه بالا می‌توانید ببینید که شانسی برای دیدن گرفت دارید یا نه. گروههای زیادی از ایران برای دیدن گرفت کامل به ترکیه سفر کرده‌اند (جای ما خالی !). مقاله کاملی درباره این گرفت را در اینجا ببینید. همچنین مرور مسیر این خورشیدگرفتگی در کشورهای مختلف را در اینجا ببینید



پس نوشت: ببخشید بلاگر قاطی کرده و عکس آپلود نمی‌کنه. عجالتاً نقشه مسیر گرفت را هم در همان آدرس دوم ببینید. چشم شما روشن

Thursday, March 23, 2006

انوشه انصاري عنوان «نخستين زن گردشگر فضايي» را دريافت مي‌كند

این هم یک خبر نجومی دیگر! بهار امسال که برای منجمها حسابی پربار بوده است


اخترشناس آماتور ايراني برنده يكي از معتبرترين جوايز ترويج نجوم جهان شد

یک خبر خوب در آستانه سال جدید! امیدوارم این سال نکو تا آخرش همین طور باشد. این آقای کبیری که قبلاً هم در موردش نوشته بودم، از آن موجودات بسیار نازنین است که صادقانه کمر همت برای ترویج علم و به ویژه نجوم بسته است تا جایی که حتی در خطبه‌های نمازجمعه سعادت شهر هم به جای صحبت از حق انرژی هسته‌ای اخبار نجومی خوانده می‌شود.

آقای کبیری جایزه انجمن نجوم پاسیفیک برای ترویج نجوم مبارکت باشد


سال نو مبارک



این هم هفت سین ما در دیار غربت همراه با باقلوای خانگی. بفرمایید دهانتان را شیرین کنید. امیدوارم که همیشه شاد و شیرین کام باشید

Tuesday, March 14, 2006

از سخنان گهربار دکتر علی مطهری

Monday, March 13, 2006

شریف هم قبرستان شد

این و این و این و این و این و این را ببینید

Sunday, March 12, 2006

دانشگاه ما قبرستان ما

هی می‌خواهی هیچی نگویی و بچسبی به کارت اما مگر می‌گذارند! چند سال پیش که در دانشگاه شهید رجایی درس می‌دادم و دکتر رفان رییس دانشگاه بود همین ماجرای دفن کردن چند شهید در دانشگاه مطرح شد و ایشان هم خیلی جدی گفتند که دانشگاه اسمش رویش است و «دانشگاه» است و مقبره نیست و به شدت با این کار مخالفت کرد. اما در مملکت ما یک قاعده ساده وجود دارد: اگر کسی با خواسته «آقایان» مخالفت کند به راحتی عوضش می کنند و عناصر «متعهد» را جایگزین می‌کنند! محض یادآوری این جناب صدر نژاد که حالا افتخار می‌کند که دانشگاه را تبدیل به قبرستان کرده است برادر همان صدرنژاد عزیزی است که مدتی رییس دانشگاه شریف شد و با شدت تمام و همتی ستودنی یک مرتبه همه دانشگاه را «اسلامی‌ترتر» کردند و همه برنامه‌های گروه نجوم را هم به شرطی مجاز دانستند که فقط مختص برادران باشد و مابه ناچار جلساتمان را در اتاق استادها به دور از چشم نا‌اهلان و نامحرمان برگزار می‌کردیم ، همان زمانی که در دانشگاه علم و صنعت وسط کلاسها بین دخترها و پسرها پرده کشیدند ... حالا اوضاع دانشگاهها چه شکلی است؟

Saturday, March 11, 2006

یک خبر مهم


به مناسبت درگذشت میلوشوویچ و روز زن

این حکایت را یک دوست فنلاندی در تأیید این جمله که پشت سر مردان موفق زنان بزرگی قرار دارند تعریف کرده است
میلوشوویچ و همسرش در جاده‌ای خارج از شهر رانندگی می‌کردند که به یک پمپ بنزین می‌رسند. همسرش می‌گوید این مرد را می‌بینی که صاحب پمپ بنزین است؟ من قبل از آشنایی با تو قرار بود با او ازدواج کنم. میلوشوویچ می‌گوید: ببین روزگار عجب بازیها دارد!‌ اگر با او ازدواج کرده بودی الان زن یک پمپ بنزینی ساده بودی به جای اینکه زن رییس جمهور باشی. همسرش جواب داد: عزیزم اشتباه نکن،‌اگر با او ازدواج کرده بودم الان او رییس جمهور بود

Thursday, March 09, 2006

باز هم به مناسبت روز زن



بر خلاف شما که به این عکس خواهید خندید، من خیلی هم دوستش دارم. مگه همه چیز باید شکلش غربی و اتو کشیده باشه تا خوشایند باشه؟ خوب توی مملکت ما تصاویر عاشقانه این شکلی هستند

توضیح: عکس از طریق ای‌-میلهای فورواردی رسیده، بنابراین نمی‌دانستم چه‌طور باید حقوق عکاس را در نظر گرفت


به مناسبت روز زن


به مناسبت درج شده در تصویر توجه فرمایید! واقعاً که بعضی‌ها مصداق فی قلوبهم مرضا هستند، حتی به ائمه هم رحم نمی‌کنند

توضیح: عکس از طریق ای‌-میلهای فورواردی رسیده، بنابراین نمی‌دانستم چه‌طور باید حقوق عکاس را در نظر گرفت



Tuesday, March 07, 2006

هاوایی نامه: پارک آتشفشان


اولین سری عکسها را می‌توانید اینجا ببینید

هاوایی مجموعه جزیره‌هایی است در وسط اقیانوس آرام که توسط آتشفشانهایی که از وسط اقیانوس فوران کرده‌اند پدید آمده است. این منطقه عمر زیادی ندارد. جزیره بزرگ منطقه که به نام هاوایی هم شناخته می‌شود هنوز در حال شکل‌گیری است عمرش کمتر از پانصد هزار سال است. گدازه‌هایی که به آرامی هنوز جریان دارند به اقیانوس می‌ریزند و به این ترتیب جزیره هنوز در حال رشد است. این منطقه یکی از جاذبه‌های توریستی منطقه است و اگر خیلی پولدار باشید می‌توانید با هواپیما یا هلی‌کوپتر هم بر فراز آتشفشانهای فعال پرواز کنید و این پدیده زیبا را از نزدیک ببینید

Friday, March 03, 2006

به اندکی راهنمایی برای راه انداختن یک فقره فوتوبلاغ نیازمندیم! کلی عکس باحال از هاوایی روی دستم مانده که فکر می‌کنم شما هم از دیدنشان لذت ببرید

اندر احوالات میرزا محمود قمی

مدتی است که در دانشگاه به همت چند تا از بچه‌های تاریخ خوان و تاریخ‌دان جلسه‌های تاریخ ایران برگزار می‌شودکه استقبال خوبی هم از آن شده است. من بیسواد تاریخ‌ندان هم دارم کلی چیز یاد می‌گیرم از این جلسه‌ها. یکی از دوستان تاریخ‌دان در لابلای مطالعاتش مطالبی درباره اولین منجم ایرانی مدرن (یا حداقل یکی از اولینها) را در کتاب «ایران و جهان از قاجاریه تا پایان عهد ناصری » نوشته دکتر عبدالحسین نوایی کشف کرده بود که دیدم آوردنش در اینجا خالی از لطف نیست.


میرزا محمود قمی پس از تحصیل در دارالفنون برای تحصیل در رشته نجوم به پاریس رفت. مدتی در رصدخانه بزرگ پاریس کار کرد و مدتی نیز در رصدخانه بروکسل دنباله مطالعات علمی را گرفت. در سال ۱۲۸۰ تقویمی به روش اروپایی ترتیب داد و برای ناصرالدین شاه فرستاد. در رصدخانه پاریس هم نظر به استعدادی که داشت مورد توجه لووریه منجم معروف فرانسه و رییس رصدخانه امپراتوری قرار گرفت و بنا بر نوشته روزنامه دولت علیه ایران «لووریه دوربین بزرگی مخصوص او مقرر کرده به اجرای علم و عمل » مشغول گردیده بود و نوشته‌اند که یکی از سیارات کوچک بین مدار مریخ و مشتری را کشف کرد و آن را «ستاره محمودی» نامید. دولت ایران هم با توجه به رشته مطالعات وی، به محض بازگشت وی را به نظامت تلگراف خانه منصوب نمود تا بین الاقران و الامثال سرافراز و مفتخر باشد. اما جناب منجم که درجه سرهنگی و عنوان خانی هم یافته بود پس از مدتی به تهمت آن که مطابق میل میرزا حسین خان سپهسالار صدر اعظم عمل می‌نماید از جانب سنی‌الجوانب قبله عالم معزول شد و اصلاً از افتخار در تلگراف‌خانه مبارکه محروم و به وزارت خارجه منتقل گردید و لقب مشیرالوزاره و سمت قنسولی در بغداد گرفت و بعد هم ژنرال کنسول طرابزون شد. مدتی هم در عدلیه خدمت نمود و در اواخر عمر به ریاست محاکمات از وزارت تجارت رسید و مشاورالملک لقب گرفت و بعد هم بیکار شد. وی به جانب درویشی و عرفان گراییده و مرید استاد غلامرضای شیشه‌گر شده بود! اما بالاخره عاقبت به خیر شد و در مجلس اول به وکالت انتخاب گردید


الان اگر ما برگردیم ایران و بگوییم نجوم خوانده‌ایم، همان نظامت تلگراف خانه را هم بهمان نمی‌دهند! اما شاید ماهم عاقبت به خیر شویم و مانند دیگر نسوان منتخب شورای نگهبان در مجلس به وکالت انتخاب شویم